دریاچه اورمیه

 

 

بعد از رفتنت,

حال خانه را دارم

بعد از زلزله

حال پنبه زار  را دارم

بعد از آتش

بعد از رفتنت,

حال ماهی را دارم

گوشه ی قایق...

 بعد از رفتنت,

نه آینه و آبادی با من است

نه عطر مزرعه و گیاه

نه سرود دریا...

 

 

دریاچه اورمیه...

 

 

 

می گویند

         اگر بخواهم

می توانم که فراموشت کنم!

آخر این تراپیست, های دیوانه

از نگاه تو   چه می دانند...؟!!!

 

دریاچه اورمیه...

 

 

 

بسکه در تو لنگر انداخته ام

حتی

موج های صدای شرلی بسی

به دریا نمی بردم...

           

دریاچه اورمیه...

رفتنت،

پیش بینی تمام  ابرهای پاییز بود

پیش بینی اولین دانه ی برف

پیش بینی  بی جواب مانده  ترین حرف...

لحظه های من

رفتن تو را  بو کشیده بودند

لحظه های دیوانه ی من....

دریاچه اورمیه...

حرف که می زنم

عطر تو در هوا بلند می شود

همین است که بعد از تو

کسی عاشقم نمی شود...!

دریاچه اورمیه...

    بگو در تاکستان چه آوازی می خواندی   که خوشه های انگور از آفتاب انباشته  می شدند...؟ با تو بود که  دل حبه های انگور خون می شد و خراباتی بعد از تو دیگر هیچ شرابی مستم نمی کند...   دریاچه اورمیه...ادامه مطلب

 

 

در مین زاری قدم می زنم

به تو که فکر می کنم

 

از فکرت  تکه تکه می شوم آخر...

                         

دریاچه اورمیه...

دریا
غزلی ست نا تمام
که به سینه ی شاعرش چنگ می اندازد
با مصرع مصرع موج نا تمام...

دریا
بغضی ست که گریه نمی شود
دریا
عاشقی ست که
نشانی معشوقش را نمی داند

دریا پرسشی ست
که به پاسخ نمی رسد
دریا
غمی ست که گفته نمی شود...

دریاچه اورمیه...

دریاچه اورمیه...ادامه مطلب

دریاچه اورمیه...ادامه مطلب